مقالات علمي

بررسي نقش آموزش‌هاي رفتاري- شناختي بر كاهش اضطراب خانم‌هاي مبتلا به ناباروري اوليه تحت درمانGIFT و ZIFT

 

وجیهه قرائی (.M.Sc)
گروه روانشناسی، دانشکده روانشناسی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران

محمدعلی مظاهری (.Ph.D)
گروه روانشناسی، دانشکده روانشناسی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران

علی صاحبی (.Ph.D)
گروه روانشناسی، دانشکده روانشناسی، دانشگاه فردوسی، مشهد، ایران

سپیده پیوندی (.M.D)
گروه زنان و زایمان، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی، درمانی ساری، ساری، ایران

مرضیه آقاحسینی (.M.D)
گروه زنان وزایمان، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی‌ـ درمانی تهران، تهران، ایران

 

مقدمه: ناباروری‌ یک‌ بحران‌ پیچیده‌ زندگی‌ است‌ که‌ منجر به‌ فشارهای‌ عمیق‌ عاطفی‌ و روانی‌ بر زوجین‌ می‌شود. در واقع ناباروری‌ و مراحل‌ درمان‌ آن‌ زمینه‌های‌ به وجود آمدن‌ استرس‌ است. دوره‌هایی‌ از امیدواری‌ که‌ به‌ دنبال‌ غلبه‌ برناامیدی‌ در طول‌ درمان‌ پیش می‌آید، با هزینه‌های‌ بالا و میزان‌ موفقیت‌ پائین‌ درمان‌های‌ پزشکی‌ می‌تواند به‌ افسردگی، اضطراب‌ و ... منجر شود. از آنجائی‌ که‌ قسمتی‌ از موفقیت‌ برنامه‌های‌ کمک‌ باروری‌ به‌ شیوه‌های‌ سازگاری‌ با اضطراب‌ و استرس‌ ناشی‌ از درمان‌ بستگی‌ دارد، پژوهشی‌ شبه‌تجربی‌ به‌ روش‌ کارآزمایی‌ بالینی‌ با هدف‌ تعیین‌ تأثیر یکی‌ از تکنیک‌های‌ درمان‌ رفتاری- شناختی‌ بر کاهش‌ اضطراب‌ خانم‌های‌ نابارور اولیه‌ تحت‌ درمان‌ با روش‌های GIFT و ZIFT مراجعه‌ کننده‌ به‌ بخش‌ درمان ناباروری‌ بیمارستان‌ شریعتی‌ تهران‌ ازتیرماه تا بهمن ماه سال 1381 انجام گرفت.
مواد و روشها: تعداد 60 نفر خانم تحت درمان در دو گروه‌ تجربی‌ و کنترل‌ قرار گرفتند(30 نفر گروه تجربی و 30 نفر گروه کنترل). دو گروه‌ درابتدای‌ مطالعه‌ (روز 21 سیکل‌ قاعدگی‌) توسط‌ آزمون‌ اضطراب‌ حالت وصفت اشپیل‌ برگر مورد ارزیابی‌ قرار گرفتند. سپس‌ در گروه‌ تجربی‌ مداخله‌ آموزش‌های‌ رفتاری- شناختی‌ شامل‌ بازسازی‌ شناختی‌ و آرام‌سازی‌ تنفسی‌ به‌ مدت‌ 15 تا 20 روز انجام شد؛ ولی‌ در مورد گروه‌ کنترل‌ مداخله‌ای‌ اعمال‌ نشد. سپس‌ میزان‌ اضطراب‌ حالت و صفت‌ دو روز قبل‌ از انجام عمل‌ GIFT و ZIFT (روز10 سیکل‌ قاعدگی‌) و همچنین‌ دو روز بعد از انجام‌ عمل‌ GIFT و ZIFT در هر دو گروه‌ مورد ارزیابی‌ قرارگرفت‌.
نتایج: نتایج‌ پژوهش‌ نشان‌ داد میانگین‌ اضطراب‌ حالت و صفت‌ در بدو مطالعه‌ و در پایان‌ مطالعه‌ در دو گروه‌ اختلاف‌ آماری‌ معنی‌داری‌ نداشت. اما میانگین‌ اضطراب‌ حالت (002/0=‍P) ‍ و صفت ‌(028/0=P) حین‌ مطالعه‌ در دو گروه‌ اختلاف‌ معنی‌داری‌ داشت؛ به‌ طوریکه‌ در گروه‌ تجربی‌ کاهش‌ چشمگیری‌ در اضطراب‌ حین‌ مطالعه‌ (قبل‌ از عمل‌ جراحی) مشاهده‌ شد. همچنین‌ اختلاف‌ معنی‌داری‌ بین‌ میانگین‌ اضطراب‌ حالت و صفت‌ ‌ بدو و حین‌ مطالعه‌ در گروه‌ تجربی‌ وجود داشت‌ (000/0=‍P) ولی‌ در گروه‌ کنترل‌ تفاوت‌ معنی‌داری‌ وجود نداشت‌. به‌ علاوه‌ اختلاف‌ معنی‌داری‌ بین‌ میانگین‌ تفاوت‌ اضطراب‌ ‌حالت و صفت‌ حین‌ و پایان‌ مطالعه‌ و بدو و پایان‌ مطالعه‌ بین دو گروه‌ وجود داشت‌ (05/0< P ).
نتیجه‌گیری: نتایج‌ مطالعه‌ نشان‌ داد که‌ آموزش‌های‌ رفتاری-‌ شناختی‌ در کاهش‌ اضطراب‌ خانم‌های‌ نابارور اولیه‌ تحت‌ درمان‌ با روش‌های ART مؤثر است‌. همچنین‌ یافته‌های‌ مطالعه‌ نشان‌ داد که‌ خانم‌های‌ نابارور تحت‌ مداخله‌ آموزش‌های‌ رفتاری‌ شناختی‌ که‌ در پایان‌ مطالعه‌ از اضطراب‌ کمتری‌ برخوردار بودند، بطور معنی‌داری‌ درمان‌ موفقیت‌آمیز بیشتری‌ را در مقایسه با گروه کنترل داشتند. با توجه‌ به‌ نقش‌ آموزش‌های‌ رفتاری‌- شناختی‌ و حمایت‌ عاطفی‌ افراد نابارور تحت‌ درمان‌‌ در کاهش‌ اضطراب‌ و بالا بردن‌ میزان‌ موفقیت‌ روش‌های درمانی‌، پیشنهاد می‌شود در مراکز درمان ناباروری‌ برنامه‌های‌ آموزشی‌ و حمایتی‌ توسط‌ تیم‌ درمانی‌ بویژه‌ روانشناسان‌ تدوین‌ و اجرا گردد.

کلمات کلیدی: آموزش های رفتاری- شناختی، اضطراب، ناباروری، GIFT، ZIFT، روشهای کمک باروری

طبق گزارش سازمان جهاني بهداشت حدود 15- 10% مردم جهان به نوعي با مشكل ناباروري مواجه هستند (1). ناباروري به عنوان يك بحران، فرضيه سازي شده است. اين بحران با استرس‌هاي گوناگون اجتماعي، رواني، جسمي و مالي همراه مي‌باشد(2). متخصصان سلامت روان گزارش مي‌كنند كه افراد نابارور نشانه‌هايي از بحران، افسردگي، سوگواري، فقدان كنترل و سطوح بالايي از اضطراب و يا احساس گناه و نگراني درباره بدن و اختلال كنش جنسي را تجربه مي كنند(3).
اگرچه هر دو زوج اين بحران را تجربه مي كنند ولي بررسي‌ها نشان مي‌دهد كه زنان اثرات روانشناختي منفي بيشتري را در مقايسه با مردان نابارور تجربه مي‌كنند. يكي از دلايلي كه براي زنان نابارور ايجاد فشار رواني مي‌كند نقش مادري است كه در اغلب جوامع به عنوان مهمترين نقش زنان در بزرگسالي به حساب مي‌آيد؛ در نتيجه زنان نابارور با استرس بيشتري روبرو هستند. همچنين بسياري از آزمايشات و درمان‌هاي ناباروري برروي زنان انجام مي‌شود كه خود باعث افزايش بيشتر فشــــارهاي رواني مي‌گردد. همين عوامل بــــاعث شده كه زنـــان نابـارور خود را بيشتر مسئول مشكل ناباروي بدانند(2). تحقيقات نشان داد كه بيشتر از 50% زنان به محض اينكه متوجه مي‌شوند باروري آنها دچار مشكل است، اعتماد به نفسشان كاهش مي‌يابد(4).
درمان ناباروري به نوع اختلال زوجين بستگي دارد، در صورتيكه درمان زوجين توسط درمان‌هاي رايج (داروئي و جراحي) صورت نگيرد و به طرق معمولي قابل علاج نباشد بايد از تكنيك‌هاي جديد درمان ناباروري با نام كلي روش‌هاي كمك باروري(ART) كمـك گرفت. اين روشها عبارتند از IUI ،IVF ، GIFT ، ZIFT و … . بيماران تحت درمان ART از شكست برنامه درماني اضطراب بالايي دارند؛ بنابراين در اختيار داشتن اطلاعات دقيق و مناسب درباره جنبه‌هاي مختلف درمان و حمايت عاطفي آنها براي كنار آمدن با اين اضطراب موثر است(5).
استرس‌ ناباروري‌ در طول‌ زمان‌ براي‌ آنهايي‌ كه‌ در جستجوي‌ درمان‌ نيستند كاهش‌ پيدا مي‌كند؛ ولي‌ براي‌ كساني كه‌ به طور فعال در جستجوي‌ درمان‌ هستند افزايش‌ پيدا مي‌كند. اينكه‌ آيا فرآيند درمان‌ موفق‌ خواهد بود‌ يا خير،‌ خود نيز عامل‌ مهمي‌ در افزايش‌ اضطراب مي‌باشد (6). براي مقابله با واكنش‌هاي رواني ناشي از ناباروري روش‌هاي مختلفي وجود دارد. Wark و Mayers رويكرد شناختي-رفتاري را براي درمان زوجها پيشنهاد مي‌كنند زيرا معتقدند كه اين رويكرد به طور مناسبي هم راستاي نيازهاي زوج نابارور است(4). ميلر (1994) نيز معتقد است كه درمان شناختي- رفتاري بايد هميشه اولين قدم در درمان زوج‌هاي نابارور باشد(7). مايكلسون و مارچيون (1991) وهاروي و راپسي (1995) گزارش كردند كه مداخله رفتاري- شناختي در كاهش اضطراب مفيد بوده است (9-8). رجوئي (1377) و حيدري (1380) گزارش كردند كه بعد از رفتار درماني- شناختي اضطراب خانم‌‌هاي نابارورتحت درمان IVF وIUI كاهش مي‌ يابد(11 -10). Domar و همكاران نيز در طي دو مطالعه جداگانه در سال‌هاي 1990 و2000 گزارش كردند كه به نظر مي‌رسد با انجام روش رفتار درماني- شناختي و كاهش استرس خانم‌هاي تحت درمان ناباروري، احتمال باروري بيشتر خواهد شد(13ـ12).
از آنجائي كه در بين روش‌هاي كمكي باروري(ART) روش‌هاي درمانيGIFT وZIFT جزء پيچيده‌ترين و پرهزينه ترين روش‌هاي درمان ناباروري است و از نظر فيزيكي به دليل اثر سوء نمونه گيري‌هاي مختلف خون براي آزمايش، اعمال جراحي و بيهوشي يك عمل سخت و پر اضطراب است، از اين رو پژوهشگران اين مقاله بر آن شدند تا اثر يكي ازتكنيك‌هاي رفتاردرماني- شناختي را بر كاهش اضطراب خانم‌هاي مبتلا به ناباروري اوليه تحت درمان با روش‌هاي GIFT يا ZIFT و تأثير آن را در ميزان موفقيت درمان مورد بررسي قرار دهند.

مواد و روشها
اين پژوهش يك مطالعه شبه تجربي است كه به روش كار آزمايي باليني و به منظور تعيين تأثير آموزش‌هاي رفتاري- شناختي در كاهش اضطراب خانم‌هاي نابارور اوليه تحت درمان GIFT ياZIFT مراجعه كننده به بخش درمان ناباروري بيمارستان شريعتي تهران انجام گرفت. در تعريف روش‌هاي درمانيGIFT وZIFT بايد گفت كه در روش درماني GIFTگامتها به داخل لوله‌هاي رحمي منتقل مي‌شوند و در روش درماني ZIFT تخمك لقاح يافته به داخل لوله‌هاي رحمي منتقل مي‌شوند.
در اين پژوهش نمونه گيري به روش در دسترس انجام گرفت و حجم نمونه 60 نفر بود كه به دو گروه تجربي (30 نفر) و كنترل (30نفر) تقسيم شدند. هر دو گروه از نظر متغيرهاي سن، تحصيلات، طبقه اجتماعي، طول مدت ازدواج، طول مدت درمان، اميد به درمان، تفاهم در زندگي و…همسان بودند. لازم به ذكر است كه متغير اميد به درمان در اين پژوهش (كه داراي گزينه‌‌هاي بسيار زياد، زياد، تاحدي، كمي، اصلاً مي‌باشد) به اين صورت مورد ارزيابي قرار گرفت كه مصاحبه شونده در پاسخ به اينكه چه قدر به موفقيت درمان اميدوار است مي‌بايست يكي از اين گزينه‌ها را انتخاب كند.
با توجه به اينكه متغير وابسته مدل (موفقيت درمان) يك متغير كيفي دو سطحي مي‌باشد لذا محقق از مدل رگرسيون غيرخطي لجستيك جهت اين امر استفاده نموده است. ابزارهاي مورد استفاده در اين پژوهش، فرم مصاحبه كه توسط پژوهشگر طراحي شده است و آزمون اضطراب حالت و صفت اشپيل برگر بود. فرم مصاحبه مشتمل بر اطلاعات فردي، سابقه درمان ناباروري، علل ناباروري و… بود و آزمون اضطراب حالت (احساس فرد در لحظه كنوني) و صفت (احساس معمول فرد در اكثر اوقات ) اشپيل برگر استاندارد بوده و از روايي و پايايي لازم برخوردار است. مهرام (1372) بر اساس فرمول آلفاي كرانباخ، بر روي 600 آزمودني بهنجار، پايايي 91/0 را براي مقياس اضطراب حالت و پايايي 90/0 را براي مقياس اضطراب صفت به دست آورد. همچنين او براي مطالعه روايي، از شيوه ملاكي همزمان استفاده نمود كه بر اساس اين مطالعه در هر دو مقياس اضطراب، حالت و صفت، تفاوت‌هاي معني‌داري در 01 /0 و 05 /0 بين گروه هنجار و ملاك و بر اساس مقايسه ميانگين‌ها حاصل شده است.
روش گردآوري داده‌ها بدين صورت بود كه در بدو مطالعه (روز21سيكل قاعدگي) همه آزمودني‌ها توسط آزمون اضطراب حالت و صفت اشپيل برگر مورد ارزيابي قرار گرفتند. سپس آزمودني‌ها بعد از انجام سونوگرافي اوليه، داروي تحريك تخمك گزاري دريافت نمودند و سپس مداخله رفتاري- شناختي در مورد گروه تجربي به صورت انفرادي و چهره به چهره اعمال گرديد كه شامل ارائه اطلاعات به مدت ده دقيقه در مورد آناتومي دستگاه تناسلي، اسپرم و تخمك، فيزيولوژي تشكيل جنين، چگونگي انجام مراحل روش GIFT و ZIFT و نيز علائم اضطراب و تاثير آن بر روي باروري، تغييرات فيزيولوژيك در حين اضطراب و آرام‌سازي و همچنين آموزش تكنيك تمركز و توجه برتنفس بود كه براي انجام به مدت ده دقيقه آموزش داده ‌شدند. افراد گروه تجربي مي‌بايد اين تكنيك را روزانه سه بار و هر بار به مدت ده دقيقه در منزل انجام داده و در برگه ثبت روزانه يادداشت نمايند.
در مورد گروه كنترل مداخله‌اي صورت نگرفت و اقدامات معمول بخش انجام شد. در مراجعه بعدي (روز 10 سيكل قاعدگي) بعد از انجام سونوگرافي واژينال در صورتي كه افراد مورد پژوهش از نظر پزشكي واجد شرايط ادامه درمان بودند، بعد از كنترل برگه ثبت انجام تمرينات تنفسي در گروه تجربي (حذف افراد در صورتي كه بيش از دو روز به طور كامل از انجام تمرينات تنفسي امتناع كرده بودند)، مرحله دوم تكميل پرسشنامه آزمون اضطراب اشپيل برگر (حين مطالعه) دو يا سه روزقبل از عمل جراحي در هر گروه سنجيده شد. سپس مرحله سوم تكميل پرسشنامه اضطراب اشپيل برگر دو يا سه روز بعد از عمل جراحي توسط آزمودني در هر گروه انجام شد. با توجه به اينكه آزمودني‌ها بعد از عمل جراحي به بيمارستان مراجعه نمي‌كردند (استراحت مطلق) پژوهشگر از طريق پست با آنها در ارتباط بود به اين صورت كه قبل از عمل جراحي پرسشنامه و نامه حاوي آدرس و تمبر به آزمودني داده مي‌شد تا پس از عمل جراحي آن را تكميل كرده و پست كند. پس‌ از اتمام‌ گردآوري‌ داده‌ها و كسب‌ صحت‌ ورود داده‌ها به‌ رايانه، تجزيه‌ و تحليل‌ اطلاعات‌ توسط‌ نرم‌افزارSPSS انجام‌ گرديد. روش‌هاي آماري به كار رفته شامل آزمون‌هاي t مستقل، t وابسته، مجذور (2)، آزمون شفه و آناليز واريانس اندازه‌هاي تكرار شده بود. لازم‌ به‌ ذكر است‌ در كليه‌ مراحل‌ آمار استنباطي‌ جهت‌ بررسي‌ فرضيات‌ تحقيق‌ ضريب‌ اطمينان‌ 95% و سطح‌ معني‌داري‌05/0=  مدنظر بود‌.

نتايج
نتايج مطالعه نشان داد كه هر دو گروه تجربي و كنترل از نظر ويژگي‌هاي دموگرافيك (سن، تحصيلات، شغل، طبقه اجتماعي، طول مدت ازدواج، طول مدت درمان وشيوه هاي درمان ناباروري و...) همگن بودند و تفاوت معني‌داري نداشتند.
تحليل داده‌هاي مربوط به اضطراب نشان داد كه ميانگين اضطراب حالت در بدو مطالعه در دو گروه اختلاف معني‌داري نداشت؛ اما در بررسي ميانگين اضطراب حالت حين مطالعه نتايج آزمون t مستقل نشان داد كه ميانگين اضطراب حالت حين مطالعه در دو گروه اختلاف آماري معني‌داري دارد؛ به طوريكه ميانگين اضطراب حالت حين مطالعه در گروه تجربي كمتر از گروه كنترل بود. همچنين بررسي ميانگين اضطراب حالت پايان مطالعه آزمون t مستقل نشان داد كه ميانگين اضطراب حالت پايان مطالعه در دو گروه اختلاف آماري معني‌داري ندارد (جدول شمارة 1).
همچنين نتايج آزمون t وابسته نشان داد كه ميانگين اضطراب حالت گروه تجربي در بدو و حين مطالعه، بدو و پايان مطالعه و همچنين حين و پايان مطالعه اختلاف آماري معني‌داري دارد به اين صورت كه ميانگين اضطراب حالت پايان مطالعه و حين مطالعه كمتر از بدو مطالعه بود؛ ولي ميانگين اضطراب حالت پايان مطالعه بيشتر از حين مطالعه به دست آمد. اما در گروه كنترل، نتايج آزمون t وابسته نشان داد كه بين ميانگين اضطراب حالت بدو و حين مطالعه اختلاف آماري معني‌داري وجود ندارد ولي بين اضطراب حالت بدو و پايان و حين و پايان مطالعه اختلاف آماري معني‌داري وجود داشت، به اين ترتيب كه ميانگين اضطراب حالت پايان مطالعه كمتر از حين مطالعه و همينطور كمتر از بدو مطالعه بود (جدول شمارة 2 ونمودار شمارة 1).
در بررسي يافته‌هاي مربوط به اضطراب صفت، نتايج آزمون t مستقل نشان داد اضطراب صفت دو گروه در بدو مطالعه ودر پايان مطالعه اختلاف آماري معني‌داري ندارد؛ اما اضطراب صفت در حين مطالعه در دو گروه اختلاف آماري معني‌داري دارد، به طوريكه ميانگين اضطراب صفت حين مطالعه در گروه تجربي كمتر از گروه كنترل بود(جدول شمارة 3).
همچنين نتايج آزمون t وابسته نشان داد كه در گروه تجربي ميانگين اضطراب صفت در بدو و حين مطالعه و بدو و پايان مطالعه و حين و پايان مطالعه تفاوت معني‌داري دارد، به اين ترتيب كه ميانگين اضطراب صفت پايان مطالعه و حين مطالعه كمتر از بدو مطالعه و ميانگين اضطراب صفت پايان مطالعه بيشتر از حين مطالعه بود. در حاليكه در گروه كنترل بين ميانگين اضطراب صفت بدو و حين و همچنين حين و پايان مطالعه اختلاف آماري معني‌داري وجود نداشت؛ ولي تفاوت ميانگين‌ها در پايان مطالعه نسبت به بدو مطالعه معني‌دار بود. به اين صورت كه اضطراب صفت پايان مطالعه كمتر از بدو مطالعه بود(جدول شمارة4).
نتايج آزمون مجذور كاي نشان داد كه از نظر ميزان موفقيت در درمان ناباروري تفاوت معني داري بين دو گروه وجود ندارد. اما نتايج پژوهش نشان داد كه رابطه معني داري بين اضطراب مرحله پاياني مطالعه و ميزان موفقيت درمان وجود دارد، بدين معنا كه ميانگين اضطراب حالت و صفت آن گروه از آزمودني‌هاي گروه تجربي كه از درمان موفقيت‌آميزي برخوردار بودند به طور معني‌داري كمتر از آن آزمودني‌هايي بوده است كه در همان گروه و در گروه كنترل درمان ناموفقي داشته‌اند(جدول شمارة5).
به عنوان يافته‌هاي جانبي در بررسي تاثير متغيرهاي مداخله‌گر بر ميزان اضطراب حالت و صفت، نتايج آزمون تحليل واريانس نشان داد به جز متغيرهاي اميد به درمان، تفاهم در زندگي و حمايت عاطفي همسران (با مولفه‌هاي زياد، كمتر از متوسط، بيشتر از متوسط، كم)، ساير متغيرها بر ميزان اضطراب حالت و صفت مراحل مختلف درمان در افراد مورد پژوهش اثري نداشتند.
به اين صورت كه متغير اميد به درمان در كاهش اضطراب حالت بدو مطالعه (000/0P=) واضطراب صفت بدو مطالعه (001/0P=) و پايان مطالعه (014/0P=) موثر بود و در نتايج بررسي تاثير متغير تفاهم در زندگي بر ميزان اضطراب نشان داد كه اين متغير بر اضطراب حالت تاثيري نداشته است ولي بر اضطراب صفت تاثير داشت به اين صورت كه متغير تفاهم در زندگي باعث كاهش اضطراب صفت در بدو مطالعه (047/0P=) و حين مطالعه (047/0P=) شده است و علاوه بر اين در بررسي تاثير متغير حمايت عاطفي همسران بر ميزان اضطراب نتــايج نشـــان داد كه اضطراب حالت در حين مطالعه (038/0P=) و اضطراب صفت نيز در حين مطالعه (005/0P=) و همچنين در پايان مطالعه (044/0P=) كاهش يافته است. همچنين در رابطه با تاثير متغير اميد به درمان در ميزان موفقيت درمان نتايج تحليل تشخيصي نشان داد كه به ازاي هر يك نمره افزايش اميد به درمان 80/0 به موفقيت درمان اضافه مي‌شود.

بحث
نتايج حاصل از اين پژوهش نشان مي‌دهد كه آموزش‌هاي رفتاري- شناختي مي‌تواند به عنوان يكي از روش‌هاي موثر در جهت كاهش اضطراب خانم‌هاي نابارور و بالا بردن ميزان موفقيت در درمان مطرح شود.
نتايج آزمون‌هاي آماري در مورد ميزان اضطراب حالت ميزان اضطراب گروه تجربي در مقايسه با گروه كنترل در مرحله قبل از عمل مي باشد. يافته‌هاي پژوهش نشان داد ميانگين اضطراب حالت و صفت افراد تحت مطالعه در بدو مطالعه در دو گروه همگن بود و اختلاف آماري معني داري نداشتند. بررسي ميانگين اضطراب حالت و صفت حين مطالعه در دو گروه ميانگين اضطراب حالت و صفت در حين مطالعه (قبل از عمل ) در دو گروه تفاوت معني‌داري دارد، به طوريكه ميانگين اضطراب حالت و صفت قبل از عمل در گروه كنترل بيش از گروه تجربي بود. درضمن مقايسه ميانگين اضطراب بدو و حين مطالعه در دو گروه نشان داد كه اضطراب حالت و صفت در گروه تجربي به طور معني‌داري كاهش يافته است ولي در گروه كنترل تفاوت معني‌داري ندارد. يافته‌هاي فوق بيانگر آن است كه افراد گروه كنترل داراي بالاترين نمرات اضطراب در مرحله قبل از عمل (حين مطالعه) مي‌باشند؛ در حاليكه نمره اضطراب گروه تجربي قبل از عمل به طور مشخصي كاهش داشت. لذا در پراسترس‌ترين مرحله درمان، مداخله آموزش‌هاي رفتاري- شناختي باعث كاهش اضطراب گرديد.
دهقاني و همكاران (1379) در مطالعه خود با عنــوان «تـــأثير آموزش در كـــاهش اضطراب، قبل و بعد از برداشت تخمك در زنــان نـابــارور تحت درمان IVF» به اين نتيجه رسيدند كه آموزش باعث كاهش اضطراب بيماران قبل از عمل مي‌شود(14). Callasha (1998) نيز معتقد است دادن اطلاعات قبل از عمل مي‌تواند اضطراب و درد بعد از عمل بيماران را كاهش دهد و فقدان اطلاعات لازم، اضطراب بيمار را تشديد كرده و موجب عوارض بعد از عمل مي‌شود(15). در پژوهش‌هاي جداگانه ديگري نيز Domar و همكاران (1990) و حيدري (1380) گزارش كردند كه بعد از انجام رفتار درمان رفتاري- شناختي در مورد خانم‌هاي نابارور، ميانگين اضطراب بعد از مداخله نسبت به قبل از مداخله كاهش معني‌داري داشته است (12-11).
از آنجائي كه اضطراب صفت نسبت به اضطراب حالت كمتر تحت تاثير شرايط خاص قرار مي‌گيرد لذا به لحاظ نظري اضطراب صفت نبايد تغيير چنداني داشته باشد؛ بنابراين در اين مطالعه كاهش اضطراب صفت در گروه تجربي نيازمند تفسير و تبيين مي‌باشد. كاهش اضطراب صفت در گروه تجربي از يك طرف مي‌تواند به علت تاثير بازسازي شناختي باشد به اين صورت كه فرد آگاهي منطقي نسبت به موقعيت پيدا كرده و باعث شده كه تفسير او از شرايط، با تهديد كمتر و بي‌خطرتر همراه باشد. از طرف ديگر مي‌تواند به اين علت باشد كه افراد مورد مطالعه پاسخ سئوالات هر دو پرسشنامه اضطراب حالت و صفت را تحت تاثير شرايط فعلي خود پاسخ داده‌اند و در واقع احساس كلي كه در پاسخ به سئوالات اضطراب صفت بايد داشته باشند را گزارش نكرده‌اند. علاوه بر اينها ممكن است افراد مورد مطالعه به خاطر خشنود سازي پژوهشگر به سئوالات پرسشنامه اضطراب صفت همانند پرسشنامه اضطراب حالت پاسخ داده باشند.
در بررسي ميانگين اضطراب حالت و صفت پايان مطالعه در دو گروه اختلاف آماري معني‌داري ديده نشد. اما نتايج نشان داد كه ميانگين اضطراب حالت و صفت بدو و پايان مطالعه در دو گروه بطور معني داري كاهش داشته است. به نظر مي‌رسد كه حذف موقعيت تهديدزا باعث كاهش اضطراب بعد از عمل نسبت به بدو مطالعه در هر دو گروه است. نتايج مطالعات رجوئي (1377) و Boivin و Takafamn (1995) از يافته بالا حمايت مي‌كند. آنها در پژوهش‌هاي جداگانه روي خانم‌هاي نابارور تحت درمان IVF به اين نتيجه رسيدند كه ميزان استرس و اضطراب افراد تحت درمان IVF بعد از انجام عمل، كاهش معني‌داري داشته است(16-10).
بررسي مقايسه ميانگين اضطراب حالت و صفت حين و پايان مطالعه در دو گروه نشان داد كه ميانگين اضطراب حالت، حين و پايان مطالعه در گروه تجربي و كنترل اختلاف آماري معني‌داري وجود دارد كه با افزايش اضطراب در گروه تجربي و كاهش اضطراب در گروه كنترل مواجه بود. ولي در اضطراب صفت، حين و پايان مطالعه در گروه كنترل اختلاف آماري معني‌داري ديده نشد؛ اما در گروه تجربي اختلاف معني‌داري وجود داشت كه با افزايش اضطراب همراه بود. از آنجا كه بعد از عمل اضطراب كاهش مي‌يابد، نتايج پژوهش اين يافته را در گروه كنترل تاييد مي‌كند اما در گروه تجربي افزايش اضطراب نسبت به مرحله قبل از عمل نيازمند تفسير و تبيين مي‌باشد كه مي‌توان علت افزايش اضطراب را در اين گروه عدم كنترل تداوم اجراي تكنيك آرامش آموزي توسط آزمودنيها در مرحلة بعد از عمل دانست؛ بنابراين به دليل اينكه احتمالاً اكثر افراد مورد مطالعه در گروه تجربي بعد از عمل تكنيك را اجرا نكردند اضطراب آنها نسبت به وقتي كه اجرا مي‌كردند (قبل از عمل) افزايش داشت. تفاوت اين پژوهش با پژوهش‌هاي رجوئي(1377)، دهقاني (1379) و حيدري (1380) در اضطراب بعد از عمل احتمالاً به دليل عدم تشابه زماني انجام آزمون اضطراب در مرحلة بعد از عمل است زيرا زمان ارزيابي اضطراب بعد از عمل در اين پژوهش 2 روز بعد از عمل و در پژوهش‌هاي فوق 30 دقيقه بعد از عمل بوده است.
نتايج حاصل از پژوهش نشان داد تفاوتي بين كاهش اضطراب و موفقيت درمان در دو گروه ديده نشد؛ ولي در مقايسه ميانگين اضطراب حالت و صفت سه مرحله بيماراني كه باردار شده‌اند يا نشده‌اند در سه مرحله بدو، حين و پايان مطالعه، در دو گروه تجربي و كنترل نتايج نشان داد كه اضطراب حالت و صفت در مرحله پاياني مطالعه (بعد از عمل) در گروه تجربي در بيماراني كه درمان موفقيت آميز داشتند (بارداري) كمتر از گروه كنترل و گروه غير موفق در گروه تجربي بود. يافته‌هاي Csemicky و همكـاران (2000 ) و Domar (1990) از يافته فوق حمايت مي‌كند (17-13)، همانگونه كه ذكر شد به دليل عدم كنترل تداوم اجراي تكنيك آرامش آموزي توسط گروه تجربي در مرحله پس از عمل، احتمالاً بيشتر افراد تحت مطالعه بعد از عمل اين تكنيك را اجرا نكرده‌اند و به همين دليل ميزان اضطراب آنها افزايش يافته است. در مقابل آن دسته از افراد گروه تجربي كه به دليل تداوم اجراي تكنيك- و يا به هر دليل ديگري- ميزان اضطراب آنها افزايش نيافته است، به طور معني‌داري موفقيت بيشتري در درمان داشته‌اند. بنابراين مي‌توان گفت كه با كنترل اضطراب و كاهش آن مي‌توان به بالا بردن ميزان موفقيت درمان كمك كرد.
در بررسي رابطه بين اضطراب با متغير اميد به درمان نتايج نشان داد در افرادي كه اميد بيشتري به موفقيت درمان دارند اضطراب حالت و صفت در مرحله بدو و پايان مطالعه كمتر بود و علاوه بر اين در بررسي بين اضطراب و تفاهم در زندگي نتايج پژوهش نشان داد كه هرچه تفاهم زوج‌ها در زندگي مشترك بيشتر باشد اضطراب صفت در بدو و حين مطالعه كمتر خواهد بود و بالاخره در بررسي رابطه بين اضطراب و حمايت عاطفي نتايج مطالعه نشان داد كه هرچه افراد پژوهش از حمايت عاطفي بيشتري از طرف همسران خود برخوردار باشند اضطراب حالت و صفت در حين مطالعه و اضطراب صفت در پايان مطالعه كمتر خواهد بود.
تعداد كم افراد نمونه به دليل ريزش نمونه‌ها (به عللي نظير بالا رفتن قيمت داروهاي مربوط به عمل GIFT و ZIFT، عدم اجراي تكنيك توجه و تمركز در گروه تجربي، خوب نبودن كيفيت تخمكها قبل از عمل و عدم همكاري برخي از افراد تحت مطالعه در مرحله بعد از عمل در ارسال پرسشنامه اضطراب) از محدوديت‌هاي پژوهش حاضر بود. با توجه به اينكه افراد مورد مطالعه تقريباً از شروع درمان تا مرحله انجام عمل GIFT وZIFT مورد بررسي قرار گرفتند و از آنجايي كه بعد از اتمام عمل، به دليل استراحت مطلق به بيمارستان مراجعه نمي‌كردند امكان پيگيري آنها تا زمان حصول آزمايش بارداري مقدور نبود؛ بنابراين پيشنهاد مي‌گردد در آينده تحقيقاتي در ارتباط با تكنيك‌هاي كنترل اضطراب بر موفقيت روش‌هاي كمك باروري تا مرحله نتيجه آزمايش بارداري صورت گيرد. نتايج اين مطالعه نياز به ايجاد واحدهاي بهداشت روان و تشكيل تيم‌هاي روان‌شناسي و مشاوره در كنار تيم درماني ناباروري در مراكز درمان ناباروري و اهميت توجه به مشكلات رواني زوجين، در درمان ناباروري را نشان مي‌دهد.

تشكر و قدرداني
با سپـاس و تشكـر از كليه مسئولين و پرسنل محترم به ويژه سركار خانم دكتر آل ياسين و سركار خانم‌ها عليپور و عيوضي كه ما را صميمانه در اجراي اين پژوهش ياري دادند.

منابع
بالا
چکیده
متن کامل
منابع
دوگاس بورلي پيتر. اصول مراقبت از بيمار (نگرشي جامع به پرستاري). چاپ دوم، گروه مترجمين، معاونت پژوهشي وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي، تهران (1373)، صفحه 8.
Gibson D.M., Myers J.E. Gender and infertility: A relational approach to counseling women. J Couns Dev.2000;78(4):400-411.
Valentin D.P. Psychological impact of infertility: Identifying issues and needs. Soc Work Health Care.1986;11(4):61-69.
Myers L.B., Wark L. Psychotherapy for inferti-lity: A cognitive - behavioral approach for couples. Am J Fam Therapy.1996;24(1):9-20.
كي‌ ويليام آر، چانگ جفري، ربارربرت، سولز ميخائيل آر. ارزيابي‌ و درمان‌ ناباروري. چاپ اول، ترجمه‌ كريم‌ زاده‌ ميبدي‌ و همكاران‌، انتشارات يزد (1375)، صفحه 27.
Burns L.H., Covington S.N. Infertility cones-ling: A comprehensive handbook for clincians. New Yourk, Purthenon.2000;3-22.
Michelson L.K., Marchion K. Behavioral cogn-itive, and pharmacological treatments of panic disorder with agoraphobia: Critigue and synthesis. J consult Cli psychol.1991;59,100-114.
Harvey A.G., Rapce R.M. Cognitive behaviour therapy for generelized anxiety disorder. Psychia Clin North Am.1995;18(4):859-870.
رجوئي مريم. جنبه‌هاي‌ روان‌ شناختي‌ ناباروري. پژوهـش‌هاي روان‌ شناختـي، دوره‌ 4 (1377)، شماره‌ 3 بخش درمان ناباروري بيمارستان شريعتي تهران به ويژه سركار خانم دكتر آل ياسين و سركار خانم‌ها و4، صفحات‌: 78-72.
حيدري پروانه. بررسي‌ تأثير رفتار درماني‌ شناختي‌ بر اضطراب‌خانم‌هاي‌ نازاي‌ اوليه‌ تحت‌ درمان‌ IUI. پايان‌ نامه‌ كارشناسي‌ ارشد، دانشكده‌ پرستاري‌ مامايي‌ دانشگاه علوم پزشكي و خدمات بهداشتي، درماني مشهد (1380)، صفحات: 97 و 112.
Domar A., Seible M.M., Benson H. The mind, body program for infertility: A new behavioural treatment approach for women with infertility. Fertil Steril.1990;53(2):245-249.
Domar A.D., Clapp D., Slawsby E., Kessed B., Orar J., Freizinger M. The impact of group psychological intervention on distress in infertil women. J Health Psychol.2000;19(9):568-575.
مهرام‌ بهروز. راهنماي‌ آزمون‌ اضطراب‌ آشكار و پنهان‌ اشپيل‌ برگر و دستورالعمل‌ اجرايي‌ و تعبير و تفسير براساس‌ پژوهش‌ هنجاريابي‌ آزمون‌ در شهر مشهد، دانشكده‌ علوم‌ تربيتي‌ و روان‌شناسي‌ دانشگاه‌ فردوسي‌ مشهد (1372).
دهقاني حميده‌، دهقاني خديجه،‌ خليلي محمد علي. تأثير آموزش‌ در كاهش‌ اضطراب‌ قبل‌ و بعد از برداشت‌ تخمك‌ در زنان‌ نابارور. مجله‌ دانشگاه‌ علوم‌ پزشكي‌ و خدمات‌ بهداشتي،‌ درماني‌ شهيد صدوقي‌ يزد، سال هشتم (1379)، شماره‌ 3، صفحات:‌ 29-24.
Callaghan P. Evidence based care of Chinese men having transurethral resection of the prostate (TURP). J Adv Nurs.1998;28(3):576-583.
Boivin J., Takefman J. Stress leved across stages of invitro fertilization in subsequently pregnant and nonpregnant women. Fertil Steril. 1995;64(4):802-810.
Csemiczky G., Landgren B.M., Collins A. The influence of stress & state anxiety on the out-come of IVF- treatment: psychological & endocri-nological assessment of swedish women entering IVF-treatment. Acta Obstet Gynecol Scand.2000; 79:113-118.