حوادث دوران بارداري وتاثير آن بر نوزادان 

 www.baboliau.org

مطالعات  نشان داده است که بين 6 تا 10 درصد ضايعات مغزي و درنتيجه عقب ماندگي ذهني با وجود  پيشرفت هاي علم پزشکي در هنگام زايمان رخ مي دهد .تولد زودرس يکي ازعوامل مساعد عقب ماندگي ذهني است . گاهي  ضايعات  مغزي وعقب ماندگي بر نوزاد عارض  مي گردد  نارسايي   رشد هوشي  در  زايمانهاي زود رس و قبل از موعد بيشتراست ،زيراهنوزسلسله اعصاب مرکزي کودک رشد کافي ندارد و کودک به دليل  حساس بودن  طعمه  خوبي براي ميکروبها است .بعضي از امراض مادري (مرض قند،بيماري کليوي) و ناهنجاري دهانه رحم   موجب  تولد زودرس نوزاد مي گردند.

  اثرات اشعه ايکس
در چند ماهه  اول  آبستني ، پرتو نگاري انبوه  اغلب  موجب  پايان  دادن   به حاملگي  شده  يا  باعث  ابتلا نوزاد به عوارض جدي ديگر مي شود. مادراني که در سه ماه اول حاملگي به عفونتهاي شديد مبتلا مي شوند با خطر فزاينده  سقط  جنين  يا  نقايص   جدي نوزادشان روبرو مي شوند .  ويروسهايي که  به  جنين   مي رسند  شامل ويروسهايي  است    که   موجب  سرخک ،  سرخجه ،آبله مرغان، آبله، آبله گاوي ، التهاب ماده خاکستري نخاع،التهاب کبد،التهاب مخ ، اوريون مي شوند.
از بين اين ويروسها،سرخجه، سيتومگالوس تبخال موجب نقايص جنين مي شوند.  بيماري سرحجه مزمن است و ويروس آن مي تواند  طي  يک  دوره طولاني يعد از تولد ،حتي اگر کودک عليه آن پادتن توليد کند، درسلولهاي نوزاد پرورش يابد. ويروس سرخجه موجب تخريب برخي از سلولهاي بافتها شده ونرخ رشد را در ديگر سلولها تغيير مي دهد .
همچنين ممکن است در کار  تدارک  خون براي رشد بافتهاي جنين مداخله کند و باعث نقص دايمي رشد،بيماري قلبي،ميکروسفالي، کري ، آب مرواريد ، آب سياه چشم و ديگر مشکلات مربوط به چشم گردد . اين بيماري يکي از علتهاي مرگهاي جنيني و عقب ماندگي  در گذشته هاي  نه چندان  دور بوده است .
عوارض سيفليس به صورت سقط جنين ، مرده به دنيا آمدن نوزاد ، عقب ماندگي ذهني ،کوري ،کري،التهاب استخوانها و اندامهاي داخلي ديده مي شود .معالجه مناسب مادر قبل از هفته هجدهم حاملگي ، جنين را در مقابل عفونت مصون مي سازد .در صورت ابتلا مادر ، درمان شديد آنتي بيوتيک آغاز مي شود .

تولد نارس
برخي از نوزادان هنگام تولد در حدود دو ونيم کيلو گرم يا کمتروزن دارند .اين کودکان ممکن است دوره 9 ماهه جنيني را در رحم مادر طي کرده باشنداما با توجه به وزن کمي که دارند  بعنوان اطفال نارس تلقي مي گردند .به نظر سچر و ديگران نوزاداني که در طي دوران حاملگي رشد  ضعيفي دارند، به طور غير عادي احتمال دارد در هنگام  تولد دچار مشکلاتي مي شوند .
 چنين  حوادثي  احيانا" موجب  برخي موارد  عقب ماندگي ذهني  و اختلالهاي  يادگيري يا بيقراري مي شود . از ميان خطرهاي  بالقوه در اين زمان مي توان از نارسي، نرسيدن اکسيژن به سلولهاي مغز و يرقان را نام برد.گاهي به واسطه طول مدت زايمان و پيدايش شرايط نامساعد براي  جنين ، فشارهاي غير طبيعي بر نوزاد وارد مي شود و  به اختلال ذهني او منجر مي گردد .

علل زايمان هاي طولاني
عدم تناسب بين جمجمه کودک و لگن  مادر ، مغز جنين به علت به تاخير افتادن زايمان در حين عبور از لگن و مجراي زايمان ، صدمه ديده و ضايعات  توليد شده به عقب ماندگي ذهني  و ساير  اختلالهاي  رواني منجر مي شود.در برخي مواقع  استفاده از وسايل  فيزيکي و مکانيکي نظيرفورسپس اگربا دقت لازم همراه نباشد برجمجمه ومغزنوزاد فشاروارد ميسازد و عوارض گوناگوني همچون نارسايي  ذهني و اختلالهاي حسي و حرکتي را سبب مي شود از بيماريهايي که بر اثر ضربه هاي  زايماني يا  نقص  رشد  جنين  به  علل مختلف   اتفاق     مي افتد  يکي  فلج  مغزي  است  که اکثرا"با نارسايي رشد هوشي و فلجهاي گوناگون  مثل فلج دوپا يا نيمه بدن يا چهار دست وپا يا حتي فلج اعصاب و عضلات چشم همراه است.
 بيماري  صرع  و ساير اختلالهاي تشنجي کودکان يکي ديگر از بيماريهايي است که احتمالا"براثرضربه هاي زايماني به وجود مي آيد .معمولا" براثر فشار زياد يا طولاني ناحيه سر صدمه ديده و گاهي نوزاد دچار بيحالي و خفگي مي شوداز نخستين مرحله تولد  که  آغاز سازگاري فيزيولوژيکي و بيولوژيکي با  محيط  است کودک از فعاليت لازم باز مي ماند و هواي کافي ولازم به سلولهاي او نمي رسد و همين وقفه  موجب  نقصان  رشد عمومي و عقب ماندگي ذهني کودک مي گردد .
 محروميت از اکسيژن ممکن است از طريق وقفه در تدارک  گردش  خون  در جفت يا فقدان تنفس خود به خودي رخ دهد سندرم بيقراري ،  تحريک پذيري  و عدم تمرکز حواس و دقت به  عنوان  نشانه  آسيب مغزي در کودکان  جواني  است  که تنها تعدادي از آنها به هيپوکسيا دچار شده بودند .
تاکسو پلاسموسيس
يک  بيماري  عفوني  مربوط  به يک جانور تک سلولي است.
جنين به اين بيماري از طريق تورم پوشش مشيميه چشم وشبکيه آن ، آهکي شدن مغز ، هيدروسفالي، ميکروسفالي ،آشفتگيهاي رواني-حرکتي ، صرع، مشکلات تغذيه ،افزايش ناگهاني  درجه حرارت و افزايش  تنوس  عضلاني  بروز مي يابد ،  بسيار حساس است.
حدود 85 درصد کساني که زنده مي مانند داراي عقب ماندگي ذهني مي باشند . اين ويروس به وسيله يک مادر سالم به جنين منتقل مي شود وگاه باعث عقب ماندگي ذهني هيدروسفال ، ميکروفتاليما ،تشنجات  صرعي آنسفالي، کوري،بزرگي کبد وطحال و تغييرات خوني  همراه  با  پلاکت پايين خون و تخريب سلولهاي قرمز آن مي گردد.
 ممکن است ويروس از طريق انتشار عفونت در نواحي مختلف  از جمله مغز موجب مرگ جنين يا نوزاد شود .هر چند اين ويروس مي تواند از طريق جفت به جنين  منتقل  شود  اما  بيشترين  گسترش آن در دوره  بارداري  و وضع حمل معمولا"از طريق تماس مستقيم با دستگاه تناسلي است ،داروهاي متعددي توسط زنان حامله مصرف مي شود  که از مشهور ترين  آنها مي توان  آسپرين آنتي هيستامين،آرام بخش،ضد استفراغ،ملين،ضد احتناق بيني را نام برد .
 مصرف  داروهاي  رايج   نظير  مپروبامات و کلرديازپوکسيد که  براي کنترل و اضطراب به کار مي روند ممکن است بسيار خطرناک باشند . رشد وتکامل ذهني و فيزيکي اين کودکان در دوره بعد از تولد و دوره دورن رحمي کند بوده و موارد ميکروسفالي ،چشمان مورب وبدسازيهاي کاردياک و اندامي متغير  در بين آنان مشاهده مي شود . در هنگام تولد ، ميزان نقص در رشد قد ،  شديدتر از نقص وزن است .نيکوتين يا ماده  سمي  سيگار روي  جنين تاثير مي گذارد .
هنگامي که مادر حامله ، سيگار مي کشد حرکات قلب جنين به علت کم  شدن  اکسيژن   خون  تشديد  مي شود  و بر قلب آن فشار وارد مي گردد. زنان سيگاري تقريبا" هميشه بچه هاي  خود را زودتر از موعد به دنيا مي آورند و عقب ماندگي ذهني در نوزاداني که زودتر به دنيا مي آيند بيشتر و استفاده از  دخانيات  در دوران بارداري به کم  شدن  وزن نوزاد و گاهي سقط آن منجر مي شود .
 گاهي اضطراب،عصبانيت و هيجانهاي شديد و ناگهاني و پيوسته مادر در دوران بارداري باعث  ايجاد  تغييرات  و احتمالا" اختلالهايي در کنش  غدد  داخلي مادر مي شود و اثرات نامطلوبي روي جنين مي گذارد . به طور کلي هيجانهاي دايمي و مستمرکه غالبا" با تشويش و نگراني و نارا حتيهاي خانوادگي  و محيطي  همراه هستند باعث بروز نارساييهايي در جنين  شده و گاه به عقب ماندگي ذهني منجر مي گردند .آزمايشهاي حيواني نشان مي دهد که  تجارب مولد،اضطراب در دوره آبستني، ممکن است برضربان قلب،سطح فعاليت،کم وزني و رشد و تکامل حرکتي جنين اثر کند.
واکنش هيجاني مادردرهنگام زايمان نيز سبب جلوگيري از تولد به موقع نوزاد شده و بر آن فشار وارد مي سازد .  درانسان سو» تغذيه شديد مادربه هنگام آبستني به کم وزني نوزاد دروقت  تولد  منتهي ميشود اما  کاهش  وزن جزيي است . بديهي است که سو»تغذيه  قبل  از تولد  به کاهش تعداد سلول در جفت انسان منجر مي شود . نوزاداني  که از طريق  جفتهاي  نارسا تغذيه مي شوند ، ممکن است رشد درون رحمي ناقص داشته باشند، بنابراين حتي بعد از طي دوران  معمولي  حاملگي به کم وزني مبتلا مي شوند . گاهي  در کار جفت  نارسايي  وجود دارد وهمين نارسايي  موجب  مي شود  نوزاد  دچار کم خوني گردد وسلولهاي مغزي اوآسيب ببيند.